عشق و دیوانگی! (:جالبه بخونید:)

ساخت وبلاگ
ﯾﺎﺩﻣﻪ ﺑﭽﮕﯽ ﻫﺎﻡ، ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽ ﺭﻓﺘﻢ ﻣﺰﺍﺭ، ﺳﻌﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﭘﺎﻡ ﺭﻭﯼ ﻗﺒﺮﺍ ﻧﺮﻩ... ﺗﺎ ﺭﻭ ﯾﮑﯿﺸﻮﻥ ﻣﯽ ﺭﻓﺘﻢ، ﺟﯿﮕﺮﻡ ﺁﺗﯿﺶ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺖ! ﭼﺸﺎﻣﻮ ﻣﯽ ﺑﺴﺘﻢ، ﺗﻮ ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﺵ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﻣﯽ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻡ. ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺖ، ﻣﻦ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ، ﻣﺮﺩﻩ ﻫﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ، ﻗﺪﯾﻤﯽ ﻫﺎ ﭘﻮﺳﯿﺪﻩ ﺗﺮ، ﺟﺪﯾﺪﯼ ﻫﺎ ﺑﺎ ﺳﻨﮓ ﺷﮑﯿﻞ ﺗﺮ... ﻧﻤﯽ ﺩﻭﻧﻢ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺭﻭﯼ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﻗﺒﺮ ﭘﺎﻡ ﺭﻓﺖ... ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﯾﺎﺩﻡ عشق و دیوانگی! (:جالبه بخونید:)...
ما را در سایت عشق و دیوانگی! (:جالبه بخونید:) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fstoryhome4 بازدید : 216 تاريخ : چهارشنبه 17 خرداد 1396 ساعت: 2:22

شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

عشق و دیوانگی! (:جالبه بخونید:)...
ما را در سایت عشق و دیوانگی! (:جالبه بخونید:) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fstoryhome4 بازدید : 191 تاريخ : جمعه 12 خرداد 1396 ساعت: 12:07

عاشقِ پیراهنِ چهارخانه ى مردانه بود! روبروى ویترین مغازه ها مى ایستادیم و برایم انتخاب میکرد... چشم بسته سلیقه اش را قبول داشتم قرار بود یک یادگارى بدهیم به یکدیگر؛ یکى از چهارخانه هایم را خواست که هروقت تن میکردم تا ساعتها قربانِ قد و بالایم میرفت انتخابِ خودَش هم بود... یک روز برایم عکسى فرستاد عشق و دیوانگی! (:جالبه بخونید:)...
ما را در سایت عشق و دیوانگی! (:جالبه بخونید:) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fstoryhome4 بازدید : 225 تاريخ : جمعه 12 خرداد 1396 ساعت: 12:07

مثل همیشه تو راه برگشت مدرسه بودم بازم خستگی های تکرار و احساس های بد راجب امتحانات! خودتون بهتر میدونید که چجور حسیه! تو راه  برگشت تو فکر رفته بود که امسال کارنامه ام قبول میشه یا مردود تو همین حین بودم که یهو آرش از بغلم با سرعت رشد یهو جیغ زدم! یهویی از فکر بیرون اومدن با اون صدای لعنتی خب همه م عشق و دیوانگی! (:جالبه بخونید:)...
ما را در سایت عشق و دیوانگی! (:جالبه بخونید:) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fstoryhome4 بازدید : 210 تاريخ : جمعه 12 خرداد 1396 ساعت: 12:07

خیلی مسخره است سیستمی که دوماه خریدیش بعد صفحه ی ابی مر رو میاره بالا):

بعد میزنی به پشتیبانی میگه باید بیاریش ویروس کشیش کنم):

بعدش ویروس کش اسمارت سیکوریت نتونه ویروس رو پیدا کنه و محوش کنه):

عشق و دیوانگی! (:جالبه بخونید:)...
ما را در سایت عشق و دیوانگی! (:جالبه بخونید:) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fstoryhome4 بازدید : 247 تاريخ : چهارشنبه 3 خرداد 1396 ساعت: 2:50

خانمم همیشه میگفت دوستت دارم من هم گذرا می گفتم منم همینطور عزیزم... ازهمان حرفایی که مردها از زنها می شنوند و قدرش رانمی دانند... همیشه شیطنت داشت. ابراز علاقه اش هم که نگو..آنقدر قربان صدقه ام میرفت که گاهی باخودم میگفتم:مگر من چه دارم که همسرم انقدر به من علاقه مند است؟ یک شب کلافه بود یادلش میخواست حرف بزند میدانید همیشه به قدری کار داشتم که وقت نمیشه مفصل صحبت کنم من برای فرار از حرف گفتم:میبینی که وقت ندارم،من هرکاری میکنم برای آسایش و رفاه توست ولی همیشه بد موقع مانند کنه به من میچسب عشق و دیوانگی! (:جالبه بخونید:)...
ما را در سایت عشق و دیوانگی! (:جالبه بخونید:) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fstoryhome4 بازدید : 251 تاريخ : چهارشنبه 3 خرداد 1396 ساعت: 2:50

یه مدتی میشه که به فکر درمان سرطان افتادم و دقیقا به این عشق میخواستم رشته علوم تجربی برم راستش من افراد زیادی دیدم که با سرطان سر و کله میزنن و چقدر درناکه! تا حالا فقط داروهایی کشف شده که فقط میشه درد رو کم کرد و بعضیاشون ممکنه درمانگر باشن به نظرتون جن ها درمان سرطان رو میدونن؟ خب فک کنم قبلا تو یه وبلاگ نظر گزاشتم که راجب جن ا کلی تحقیق کردم و اخرش تنبیه شدم ولی واقعا به یاد اوردن اون درد هایی که افراد میکشن یلی بده خودتون تصور کنید که یک نوزاد 9 ماه توش علائم سرطان پیدا بشه اخه گناه اون چی عشق و دیوانگی! (:جالبه بخونید:)...
ما را در سایت عشق و دیوانگی! (:جالبه بخونید:) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fstoryhome4 بازدید : 241 تاريخ : چهارشنبه 3 خرداد 1396 ساعت: 2:50